Saturday, July 01, 2006

افسانه ققنوس

بیست و یکمین ققنوس در آتش عمر سوخت...
              ... بیست و دومین تخم  طلایی رنگ پدیدار گشت از میان خاکسترهای زمانه
         تولدم مبارک...
      انتظار داشتم امروز خیلی اتفاق های جالب بیفته....ولی خیلی عادی بود....بهانه ای بود برای خیلی ها که استفاده نکردند...لابد چون نخواستند...مهم نیست...اصلا مهم نیست ، کیارش میگه گوشیت خوب SMS نمی گیره... در نتیجه شاید خیلیا به من پیام دادن و من نفهمیدم...به هر حال از اونایی که به فکرم بودن ممنون...