Monday, October 19, 2015

رصد

مثل کودکی که تازه تلسکوپی هدیه گرفته باشد
تماشا می کردی آسمان را
شمردی
تک تک ستاره هایی را که مثل قبل نبودند
با تردید... با ترس... تحقیر
چه رصد بی حاصلی بود

این ها ستاره اند... با چشم خالی ببین
این ها غول های سرخند و کوتوله های سفید کم سو
نقطه هایی بی معنی در صورت فلکی درد
صورتی تنها و دور... صدها سال نوری دورتر از باورهای شیرین
زمان... ستاره ها را دور می کند...محو می کند
و رویاهای زیبا را از دو سو تا مرز پارگی می کِشد
آسمانت آباد... صاف
و پر از شهاب های خوش یمن