Sunday, October 30, 2016

گپ کوتاه - قهرمان سازی ما و اونها

بحث می شه گاهی اوقات در مورد قهرمان سازی در سینمای هالیوود.
جداي از اینکه این کار چه آثاری داره و با چه اهدافی صورت می گیره، یکی از نقدها مربوط به ظهور پاره ای رذایل در مانیفست شخصیتی پروتاگونیستهاست، رذایلی (البته به زعم منتقدین مربوطه) مانند میخوارگی، شهوت رانی، پرخوری و بدکلامی. منتقدین ظریف تر البته به مواردی چون شک های اعتقادی، بدبینی و حسادت هم اشاره می کنند.
متأسفانه این دوستان شیوه متفاوت داستانسرایی ما و غرب رو در معادله لحاظ نمی کنند. از دوران باستان شاید وجه تمایز حماسه های ایرانی و غربی (غالباً یونانی) در نحوه پرداخت شخصیت و کامل نبودن فضایل بوده و هست. شاید یکی از معدود دفعاتی که در داستان های فارسی این موضوع رعایت نشده در بخش رستم و سهراب شاهنامه باشه، جایی که با پهلوانی پسر کش روبرو هستیم و یا شاید جایی که اسفندریار پرهیزگار رو درغالب شاهزاده ای تشنه به قدرت می بینیم. در بیشتر موارد همیشه در داستان های ایرانی با رو به رویی سیاه و سفید مواجهیم. بماند که ریشه های مشترک این اسطوره ها در ادبیات آریایی های شاخه پنجاب روند تکامل متفاوتی طی کرد. برعکس ما در بیشتر داستان های غربی از باستان تا کنون با تونالیته های خاکستری همراهیم و شاهد فراز و فرود مردان و زنانی هستیم که در حال آزمون و خطا هستند. این روند در داستانسرایی غرب شاید اینقدر عمیق شده که سیاه و سفید دیدن داستان موضوعی غیرعادی و غیرمنطقی به نظر برسه، طوری که داستان هایی که تصادفا از این قاعده پیروی نمی کنند سبُک و شعارگونه ارزیابی می شوند.
مخلص کلام اینکه در نقد قهرمان سازی باید در ریشه های داستان رسایی و پرداخت شخصیت در تاریخ ادبیات مداقه بیشتری انجام بشه. ضمن اینکه مذاق مخاطب هم باید مدنظر باشه. به عنوان مثال در ادبیات ایرانی عادت به ترسیم یک تابوی کلی زیبا بر پرداخت شخصیت و دیالوگ ارجحیت دارد در صورتیکه در بسیاری از داستان های غربی هر دو جنبه اهمیت بالایی دارند و بدون هم کامل نیستند.

Saturday, October 15, 2016

ناتیلوس


[نمای داخلی کابین یک زیر دریایی]
- نباید اختیار این کلید را به من می دادند. باید فکر اینجایش را می کردند. [مکس می کند... یک کنسرو تن ماهی باز می کند و همزمان یکی از سی دی ها را داخل ضبط زیر دریایی فرو می برد.]
- [با افسوس] دیگر نه استادی مانده، نه تالاری و نه تماشاچی ای ...نباید اختیار این کلید را به من می دادند. [روی کلید با عصبانیت ضربه می زند... همزمان با صدای انفجار، صدای ضبط را بلند می کند:"در دل و جاااااان .... خااااااانه کردی"]