کهربایی با سایه های بنفش
دلنوشتههای آروین.ف
Saturday, October 31, 2009
رئیس زنگ می زند
به هنگامی که دیدم نامت نقش بیت
بر پنجره ی کوچکی که همیشه نزدیک من است
فرباد دلُ سکوت آسمان بشکست:
در عصر غارهای بی پنجره کاش پدر نطفه ام می بست
Monday, October 26, 2009
لالایی برای چشمان همیشه باز
اکتشافات شخی نو
هستند چشمان بیدار تو
گرچه شاید به کار بشریت نایند
لیکن تو را راهنمایند
راه سنگلاخت را فرش نکنی
اگر رگ خواب هر کس را کشف نکنی
می دانم فرشته ای هست که نوبل می دهد
به آنکه به یافته هایش دل می دهد
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)