کهربایی با سایه های بنفش
دلنوشتههای آروین.ف
Saturday, December 31, 2011
در راه
این عمر من ارچه نه بلند است و نه پربار
انبوه سفر کردم و دیدم بس و بسیار
هر راه نه زیباست به سبزی و لب جوی
هر شهر نه آباد، به ابنیه و اشجار
زیباست همان راه و گذرگاه که امن است
آباد همان شهر که برجاست به احرار
Saturday, December 24, 2011
جوی روان
شعر من جوی روانیست که می خشکد گاه
فصل باران نشد و کاغذ من بی ماهیست
ابر عشقی اگرم نیست چه باک از فردا
ابر دل تا سر طغیان غزل ژاله گریست
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)