کهربایی با سایه های بنفش
دلنوشتههای آروین.ف
Sunday, February 10, 2013
پر شکستن
پر مرغی شکستم من
دو صد نفرین بر این دستم
نه از این روح مجروحم
ز عادت پر شکستم من
دلم سنگ و نگاهم سنگ
به دستم سنگ و آهم سنگ
صدای سنگی نفرت
از این خارا که هستم من
نوای مرغک افگار
به ناخن می خراشد فکر
دمی آرام گیرم تا
شکستم هر دوستم من
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)