و سالهاست که آنجایی
تنها، زیر نیزه آفتاب
مهیب و بزرگ چون ترس های انسان
و فکر می کنی سرورت هنوز در خفرع خفته !
ای سنگ احمق...
کاش می توانستی قدمی در موزه های آن سوی دلتا بزنی
تنها، زیر نیزه آفتاب
مهیب و بزرگ چون ترس های انسان
و فکر می کنی سرورت هنوز در خفرع خفته !
ای سنگ احمق...
کاش می توانستی قدمی در موزه های آن سوی دلتا بزنی
No comments:
Post a Comment