در انتهای فلات تردید
سرزمین بزرگیست
به وسعت عطش قلبی تنها
و شاهزاده ای مغرور
که به یک لبخند اغوا می شود
افسوس!
دوشیزگان خیالباف نمی دانند
که زیر گنبد طلایی شهرشان
گاههایی هست
که تمام معیارهای شهبانو بودن
در نگاهی پر مهر خلاصه است
زمان های که
هراس انقراض دودمان نشاط
بر دانستن آداب دشوار نوشیدن از ساغر، چیرگی می یابد
No comments:
Post a Comment