Friday, May 22, 2015

رسوائی

کار کار نور و باد و موج نیست
دستی کاش بیاید
روغن این رسوائی از چراغ کمسوی چشمانم بگیرد و
آرام و نرم ... روی تمام بلندیها و پستیهای صورتت بکشد
دستی کاش باشد
که نلرزد خود
تا تمام لرزشهای ماهیچه های ظریف صورتت را بفهمد
نگذارد استادانه بدزدی
نشت حس را از شاخه شاخه گلهای گونه ات
دستی که بگیرد شیره ی جان مرا
و در یک پیک شادی تو بریزد



No comments:

Post a Comment