می ریزد از رگ سنگ، خون سیاه وحشت
آغشته شد زلالِ آبی بی نهایت
زخم دل زمین را مرهم کـــــجا توان بست؟
بین مرده ماهیان را، بر موج این حقیقت
بر قلب مادر خود، خنجر نهاده فرزند
در کیششان ندانند، مادرکشی جنایت!
در سوگ خفته دریا،ساحل نشسته در درد
پرها سیاه کردند مـرغان در این مصیبت
آغشته شد زلالِ آبی بی نهایت
زخم دل زمین را مرهم کـــــجا توان بست؟
بین مرده ماهیان را، بر موج این حقیقت
بر قلب مادر خود، خنجر نهاده فرزند
در کیششان ندانند، مادرکشی جنایت!
در سوگ خفته دریا،ساحل نشسته در درد
پرها سیاه کردند مـرغان در این مصیبت
در ذم بریتیش پترولیوم پیرو نشت نفت در خلیج مکزیک
No comments:
Post a Comment