آن خروس بی محل را چاره
کن
صبح فردا را نمی خواهم
خبر
ساعت و زنگ و همه مانند
آن
جملگی را کن به دستت بی
اثر
روی شیشه لایه ای از قیر
پاش
چون نیاید تیغه ی نوری
به در
تا ز گلدسته نوایی نشنوم
گوش من را کن به شمع داغ
کر
تو پر قویی که تن کردی
حریر
من به آغوش حریرت خسته
سر
No comments:
Post a Comment