هر فضایی٬ کنجی٬ زاویه ای
همه جا می شنوم، بوی عطر نفست
همه جا هستی و من
غرق در هستن تو
خانه ی امن ترینم اینجاست...
بر به هم ریخته ی ملحفه ها
نقش اندام تو مانده باقی
به گمانم شبح وسوسه ها
خفته بر جای تو با صدها ناز...
در اجاق خاموش، مانده خاکستر عشق
زیر آن آتش بنهفته ی "امشب" پنهان
که برآرد ققنوس، پر و بالش سوزان
خانه ی گرم ترینم اینجاست...
و دو جام خالی...
یکی از مهر لبت ممهور و
آن دگر نقش سرانگشت تمنا دارد
خُم دل از ثمر ساقه ی تو نوش مُهیا دارد
خانه و حد و حریمم اینجاست...
زیر آن پنجره در گلدانی
شاخه یاس نیاز، کنج خلوتگه راز
می دمد رایحه شکر و سپاس
خانه ی عین یقینم اینجاست...
خانه ی خانه ترینم اینجاست
No comments:
Post a Comment