Saturday, June 12, 2010

خانه من

هر فضایی٬ کنجی٬ زاویه ای
همه جا می شنوم، بوی عطر نفست
همه جا هستی و من
غرق در هستن تو

خانه ی امن ترینم اینجاست...

بر به هم ریخته ی ملحفه ها
نقش اندام تو مانده باقی
به گمانم شبح وسوسه ها
خفته بر جای تو با صدها ناز...

در اجاق خاموش، مانده خاکستر عشق
زیر آن آتش بنهفته ی "امشب" پنهان
که برآرد ققنوس، پر و بالش سوزان

خانه ی گرم ترینم اینجاست...

و دو جام خالی...
یکی از مهر لبت ممهور و
آن دگر نقش سرانگشت تمنا دارد
خُم دل از ثمر ساقه ی تو نوش مُهیا دارد

خانه و حد و حریمم اینجاست...

زیر آن پنجره در گلدانی
شاخه یاس نیاز، کنج خلوتگه راز
می دمد رایحه شکر و سپاس

خانه ی عین یقینم اینجاست...
خانه ی خانه ترینم اینجاست

No comments:

Post a Comment